سخـــــــــتــی تــنهــایی را وقتـــــی فــــهمیـــدم
کــ ــه دیــدم مترسکـــــ
بـه کــلاغ میــ ــگویــد:
هرچــقدر دوستـــ ــ داری نوکــ بزن
فقـــط . . . تنهــام نــذار!!
یک شب.... یک شهر..... یک پنجره باز.......... یک "من" و این "من" پشت پنجره عجیب هوایت را کرده....... و تو شاید در جایی دیگر....! پشت یک پنجره بسته دیگر.قفس تنگ آغوشت را با دیگری پر میکنی......... نمیدانم چرا؟؟!! تمام چیزهایی که دوست دارم مال دیگران میشود.......
meer30
یک شب....
یک شهر.....
یک پنجره باز..........
یک "من" و این "من" پشت پنجره عجیب هوایت را کرده.......
و تو شاید در جایی دیگر....!
پشت یک پنجره بسته دیگر.قفس تنگ آغوشت را با دیگری پر میکنی.........
نمیدانم چرا؟؟!! تمام چیزهایی که دوست دارم مال دیگران میشود.......
meer30