وقتی بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد…
نه جایی به خاطرم تعطیل میشود…
نه در اخبار حرفی زده میشود…
و نه در تقویم خطی به اسمم نوشته میشود..
تنها موهای مادرم کمی سپیدتر میشود…
وپدرم کمی شکسته تر…
اقواممان چندروز اسوده از کار…
دوستانم بعدازخاکسپاری،موقع خوردن کباب
ارام ارام خنده هایشان شروع میشوند…
راستی عشق قدیمم را بگو…
هــــــعـــــی !
او هم با خنده هایش در اغوش دیگری مرا از یاد میبرد…
من فقط تنها گورکنی را خسته میکنم…
و مداحی که الکی از خوبی های نداشته ام میگوید…
واشک تمساح میریزد…
ودر اخر….
من میمانم و گورستان سرد و تاریک…
وغم همیشگیم که همراهم میماند…
کاش میشد : بچگی را زنده کرد
کودکی شد، کودکانه گریه کرد
شعر قهر قهر تا قیامت را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد؟
کاش میشد، بچگانه خنده کرد
فرقی نمی کنه دودی که مصرف می کنی
سیگار باشه یا قلیون
اما تو اون لحظه جای خالیشو پر میکنه
تقصیر ما نیست می خواست باشه
تا ما بودنشو بوسه بارون کنیم
نه اینکه خاطره هاشو دود کنیم…!!
خیلی فکر میکنم به آدمهای که اینجا میبینم
به کسانی که در یک دایره کوچک جا میگیرند
حجم ندارند لمس نمیشوند
نه گرمند نه سردند
تمام خشونت ، تمام عشق ، تمام نفرتشان فقط جمله ایست که نوشته میشود
حتی صدای شان هم نیست
در بهترین حالت فقط چراغی هستند که روشن و یا خاموش میشوند
رفتنشان مثل آمدنشان بیصداست
مثل بودنیست که اصلاً نیست
فقط یک چیز مشترک است و مرا با خود میبرد
تنهایشان و نیاز به فهمیدنشان . . .
slam pesare khob
sale nut mobarak
haalo ahvalet chetore
mamnoon dokhtare khoob.
sale nue shomaham mobarak
sale khobi vasaton bashe
.
ma ke eeeye migzaronim
shoma ch torin
rasti bi marefat nisti...!