این روزهــــا....
همـــه ادعـــا دارند طعم خیانت را چشیده اند...
همـــه ادعـــا دارند که بدی را به چشم دیده اند...
همـــه ادعـــا دارند که تنهایی را کشیده اند...
پس کیست که این دنیا را به گند کشیده است...؟
روزهایی هست که تلفنم را جواب نمیدهم
چون که قبل از برداشتن تلفن باید صدایم را عوض کنم
و شادترش کنم و من حوصلهی عوض کردن صدایم را ندارم
به همین سادگی...
تـــو
مـــــی مــــانــی
بــا
دنـیــایـــی از خــــاطـــــرات...
راســتـــی
آن روز کـــــه
دلـــــداده
تو شدم یادت هست ...؟
از
از آنجا به بعدش را ... پاک کن ...!
میکشد ...
میکشی ...
میکشم ...
او ناز تورا ...
تو از دست من ...
ومن ... آه فندکم کجاست ؟ ... و
میکشم
پس از تـــــــــو
چشمانـــــــــم را خواهـــــــــم بست...
بروی هر چه احســـــــــاس و عشق است!!!
دیدنی ها را با تـــــــــو دیده بـــــــــودم.
نپرس چرا این قدر بی احساسی
بی احساس ترین آدم های امروز…
با احساس ترین آدم های دیروزند…
" خریت "
به ترتیب مخفف حروف اول این مراحله:
" خیانت دیدن "
" رهاش نکردن "
" یار و یاورش بودن "
و در نهایت
" تنها موندن " !
عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد!
زیبا بود...اما شوخی بود!
حالا...تو بی تقصیری!
خدای تو هم بی تقصیر است!
من تاوان اشتباه خود را پس میده م...
تمام این تنهایی،تاوان "جدی گرفتن آن شوخی" بود
یه شب خدا اروم دم گوشم گفت: خوابیدی؟!
عشقت با یکی دیگه داره دل میده . تو بغل یکی دیگست. اونوقت تو
خوابیدی؟
خندیدم و گفتم: خدایا...
این همان مخلوقی است که به خاطر افریدنش به خود آفرین گفتی...!
لامصب
در کودکی در کدام بازی ، راهت ندادند ،
که امروز ، اینقدر دیوانه وار ،
تشنه ی “بازی کردن” با آدم هایی؟
کنارت هستم و به من فکر نمیکنی
این سرنوشت انسانهاست
هیچکس وقت نفس کشیدن به هوا فکر نمیکند
چقدر سخته دلـــــــ ـــــــتو بشکونن
غرورتـــــ ـــــو بشکونن
قولاشـــ ــونو بشکونن
و
تو بخوای حداقل بغضتو سالـــــــ ــــــم نگه داری
اما نتونـــ ـــــ ـــی . . .
ادمی که بی صدا قهر می کند...!
می خواهد که بماند...!
که دوباره بخواهد...!
که دوباره خواسته شود...!
وگرنه رفتن را که بلد نیست.....
به سلامتی تنباکوی دوسیبی که روش با صداقت نوشته سرطانزا ،
نه آبمیوه ای که به دروغ روش نوشته 100% طبیعی !
به سلامتی هرچی رفیق با صداقته..
نظریادتون نره!
در آغوشـم کــه می گرفتی
آنقدر آرام مـیشــــدم
که فـرامــوش می کــــردم
بـایـد نفـس بــکـشـــم
| ||
|